عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



حالم عوض ميشه حرف تو كه باشه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غميــــــــــ




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 4008
بازدید کل : 38320
تعداد مطالب : 207
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1

ساخت کد صوتي

آمار مطالب

:: کل مطالب : 207
:: کل نظرات : 73

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 26
:: بازدید ماه : 4008
:: بازدید سال : 6746
:: بازدید کلی : 38320

RSS

Powered By
loxblog.Com

ای مهربان تر از من با من
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:41 | بازدید : 1108 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

 
 

در دستهای تو 
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال  قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب

 
آواز  مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفه های سپید دست
ایثار سادگی است

 

 
افسوس
آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من مایوس می کند؟؟

 
حمید مصدق






:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 175
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
دردها
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:39 | بازدید : 1304 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
 
 

دنیا را بغل گرفتیم

گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد

خوابمان برد

بیدار شدیم

دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم.

حسین پناهی






:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 200
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
فاصله
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:38 | بازدید : 825 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )


تولد انسان روشن شدن کبریتی است
 

و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!

گرما بخشیدی...؟!!

یا سوزاندی...؟!!





 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
گوهران ارزشمند
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:58 | بازدید : 817 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...


پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !


شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ...


خورشید
هر روز
دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما
زودتر از او به خانه بر می گردد !


به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!



سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛



سلامتیه اون پسری که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...!


همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
... ... ... ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...
به سلامتی پدر و مادرها


(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک.های مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته.اند آب مروارید!
حرف.ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش .


دست پر مهر مادر
تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...


پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
... ... ...
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم".هایش رااا باور کرد
حتی اگر نگوید...

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه
اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش!


مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!


مردان پیامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پیامبران را توانسته.اند به زیر سوال ببرند؛
ولی قداست مادران را هرگز..!

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صــــــــــــــــــــــــ ـــــدا میزند اما جوابی نمیشنود.........
ممماااااااااااادددددددررر رررر..............


تو 10 سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو 30 سالگی : " حق با شما بود"
تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...


بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!


وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری



اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است



به سلامتی همه پدر مادرا . . .

 



:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
کاش چون پاییز بودم
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:56 | بازدید : 926 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
كاش چون پائیز بودم ... كاش چون پائیز بودم
كاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یكایك زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشگ هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پائیز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ... شعری آسمانی
در كنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شكسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
كاش چون پائیز بودم ... كاش چون پائیز بودم



 



:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
واسه تووووو که عزیزی
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:51 | بازدید : 772 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

بگذار بگویند خسیسم

من

دوستت دارم هایم

را الکی خرج نمیکنم

جز برای مهربانی خودت . . .



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21