عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



حالم عوض ميشه حرف تو كه باشه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غميــــــــــ




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 4012
بازدید کل : 38324
تعداد مطالب : 207
تعداد نظرات : 73
تعداد آنلاین : 1

ساخت کد صوتي

آمار مطالب

:: کل مطالب : 207
:: کل نظرات : 73

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 11
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 30
:: بازدید ماه : 4012
:: بازدید سال : 6750
:: بازدید کلی : 38324

RSS

Powered By
loxblog.Com

باران
پنج شنبه 8 تير 1391 ساعت 16:17 | بازدید : 1266 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
 
عجب نعمتی است این باران، وقتی هوای دلت ابری است آرزوی باران میکنی که ببارد تا قطرات اشکت در انبوه قطراتش گم شود...

 

جوانی را دیدم که از شرم اشک ریختن، در زیر باران میگریست. بیچاره به یقین از چشمان سرخش غافل مانده بود...

 

اما بعضی همچون کودکان با باران زندگی میکنند، شادی میکنند، بعضی سر بر شانه های باران میگذارند و میگریند، دسته ای لذت خیس شدن زیر باران را با هیچ چیز عوض نمیکنند...

اینان کسانی هستند که چتر برایشان وسیله ای است، مزاحم!!

 

حکایت غریبی است این حکایت باران و چتر.

انگار که آدمی را، حتی با باران هم می­آزمایند!!

راستی ! در جاده زندگی، باران چقدر تعیین کننده است؟!!

باید آهسته تر رفت، تاملی باید...

این باران است که می بارد، به چتر نیازی داری یا نه؟!!!

هر وقت باران می بارد یادت باشد که:



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
هیچ
پنج شنبه 8 تير 1391 ساعت 15:54 | بازدید : 1256 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

نه تو می مانی و نه اندوه
ونه هیچیک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه ی خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ای مهربان تر از من با من
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:41 | بازدید : 1108 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

 
 

در دستهای تو 
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرنده های بهاری در آفتاب
مثل زلال  قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب

 
آواز  مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفه های سپید دست
ایثار سادگی است

 

 
افسوس
آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من مایوس می کند؟؟

 
حمید مصدق






:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 175
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
دردها
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:39 | بازدید : 1304 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
 
 

دنیا را بغل گرفتیم

گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد

خوابمان برد

بیدار شدیم

دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم.

حسین پناهی






:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 200
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
فاصله
سه شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 12:38 | بازدید : 825 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )


تولد انسان روشن شدن کبریتی است
 

و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟!!

گرما بخشیدی...؟!!

یا سوزاندی...؟!!





 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
گوهران ارزشمند
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:58 | بازدید : 817 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...


پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !


شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان ...


خورشید
هر روز
دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما
زودتر از او به خانه بر می گردد !


به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!



سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛



سلامتیه اون پسری که...
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
20سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...!


همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
... ... ... ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...
به سلامتی پدر و مادرها


(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک.های مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته.اند آب مروارید!
حرف.ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش .


دست پر مهر مادر
تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است...


پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
... ... ...
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم".هایش رااا باور کرد
حتی اگر نگوید...

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه
اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش!


مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!


مردان پیامبر شدند؛
و زنان مادر؛
قداست پیامبران را توانسته.اند به زیر سوال ببرند؛
ولی قداست مادران را هرگز..!

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صــــــــــــــــــــــــ ـــــدا میزند اما جوابی نمیشنود.........
ممماااااااااااادددددددررر رررر..............


تو 10 سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگی : " ولم کنین "
تو 20 سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو 30 سالگی : " حق با شما بود"
تو 35 سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...


بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!


وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری



اگر 4 تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است



به سلامتی همه پدر مادرا . . .

 



:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
کاش چون پاییز بودم
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:56 | بازدید : 926 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
كاش چون پائیز بودم ... كاش چون پائیز بودم
كاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یكایك زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشگ هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پائیز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ... شعری آسمانی
در كنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شكسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
كاش چون پائیز بودم ... كاش چون پائیز بودم



 



:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
واسه تووووو که عزیزی
یک شنبه 2 بهمن 1390 ساعت 20:51 | بازدید : 772 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

بگذار بگویند خسیسم

من

دوستت دارم هایم

را الکی خرج نمیکنم

جز برای مهربانی خودت . . .



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
زود
جمعه 30 دی 1390 ساعت 20:54 | بازدید : 711 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
شـَــبـــهـــا
زیــــر دوش آب ســــَـــــــــــرد

رهــــــــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــــمـهــــایــم را
در حالی که هــــمــــــــــه میگویند:

خـــ ـوش به حـــالــَــش ...
چه زود فـَـــــــــرامــــــوش کــَـرد!

 


:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تو و دلم
جمعه 30 دی 1390 ساعت 20:52 | بازدید : 819 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
به هیــــــــچ صــــــــراطی مستــــــــقیم نیست ؛


. . . . دلــــــــی که


بیــــــــتاب ِ نــــــــوازش ِ ســــــــر انــــــــگشتان ِ تـــــــو باشد . . . .

 


:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تو را دوست دارم
پنج شنبه 22 دی 1390 ساعت 13:41 | بازدید : 877 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

 

 

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم;

تو را به خاطر عطر نان گرم،

 برای برفی که آب می شود ،دوست می دارم ;

تو را برای دوست داشتن ،دوست می دارم ;

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام ،دوست می دارم ;

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم ;

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت ،

لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت، دوست می دارم;

تو را به خاطر خاطره ها، دوست می دارم;

برای پشت کردن به آرزوهای مهال،

به خاطر نابودی توهم و خیال ، دوست می دارم ;

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم ;

تو را به خاطر دود لاله های وحشی ،

 به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان،

برای بنفشیه بنفشه ها، دوست می دارم;

تو را به خاطر دوست داشتن، دوست می دارم ;

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم;

تو را برای لبخند تلخ لحظه ها،

پرواز شیرین خا طره ها، دوست می دارم ;

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید، دوست می دارم ;

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان ،دوست می دارم ;

تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت،  دوست می دارم;

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم،

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم;

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم;

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم  ;

 

پل الوار- شاعر فرانسوی



:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
انسانیم انسان
دو شنبه 19 دی 1390 ساعت 22:2 | بازدید : 820 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

امروز ظهر شیطان را دیدم !!! نشسته بر بساط صبحانه

و آرام لقمه برمی داشت...

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟

بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند...

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ

بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم.

دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه

پنهانی انجام میدادم،

روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.

اینان را چه نیاز به شیطان .



 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
دلت را بتکان
دو شنبه 19 دی 1390 ساعت 21:49 | بازدید : 755 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

 

 



حالا آرام تر، آرام تر بتکان

تا خاطره هایت نیفتد

تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟

خاطره، خاطره است

باید باشد، باید بماند ...



کافی ست؟

نه، هنوز دلت خاک دارد

یک تکان دیگر بس است

تکاندی؟

دلت را ببین

چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟

 



حالا این دل جای "او"ست

دعوتش کن

این دل مال "او"ست...

همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا



و حالا تو ماندی و یک دل

یک دل و یک قاب تجربه

یک قاب تجربه و مشتی خاطره

مشتی خاطره و یک "او"...



خـانه تـکانی دلـت مبـارک

 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تیشه های اشک
چهار شنبه 14 دی 1390 ساعت 18:35 | بازدید : 1343 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز

تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز

به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم

 که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز

جسور کس چو من و مهربان کسی چو تو نیست

 که با همه بدی‌ام باز با تو گفتم راز

چه حکمتی است که در لحظه شروع گناه

تو می‌کنی کرم و عفو خویش را آغاز

هنوز باز نگشته، تو می‌گشایی در

هنوز توبه نکرده، مرا دهی آواز

اگر سؤال کنی من کی‌ام، تو کی؟ گویم

منم ذلیل گنه، تو عزیز بنده‌نواز

تو دست لطف گشودی و آشتی کردی

 من از چه دست نکردم به جانب تو دراز

نخوانده‌ام به همه عمر، یک نماز درست

 هم از خدا خجلم، هم ز خویش، هم ز نماز



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
عشق
چهار شنبه 14 دی 1390 ساعت 18:29 | بازدید : 772 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

مال منی، نفسهای منی، عشق منی تو

زندگی با تو آرام آرام است، آرامش لحظه های منی تو

چقدر این دنیا زیباست ، زیبایی دنیای منی تو

میدرخشد خورشید در قلب آسمان آبی ، نورانی ترین صحنه ی زندگی منی تو

عشق کلامیست جاودانه ، معنای واقعی عشقی تو

این راه بی پایان است ، اول راه من و توییم و آخر راه از عشق هم مردن

میشنوم صدای عشق را از لا به لای نوازش های پر مهر تو

میشنوی صدای محبتم را از سوی بوسه های پر از عشق من

چشمهایم اسیر شده به چشمهایت

قلبم گرفتار شده در گرمای آغوش مهربانت

دلبستن من یک سو، دوست داشتن تو سویی دیگر

عاشق شدنت یک سو ، مجنون شدنم سویی دیگر

من و تو با هم ، دنیایی دیگر ، رویاهای ما ،

عاشقانه ترین رویاییست در دنیای ما که هیچگاه نمیمیرد

به حال و هوای تو آمدم در دنیای عاشقی، در همان هوا ، 

حس کردم در حال خودم نیستم ، در برابر تو مات و مبهوت ایستاده ام.

انگار مست مست بودم ، مست شراب چشمهای تو ،

این آخرین لحظه ای نبود که از حال رفتم در حال و هوای دیدن چهره ی ماه تو

باز هم از حال رفتم ، من که اسیر تو بوده ام از آغاز ، 

باز هم در همان گرفتاری و اسارت ، اسیرت شدم ، 

دیوانه تر از آن مجنون قصه ها شدم ....

مال منی ، نفسهای منی ، زندگی منی تو

قلب بی ارزشم را با احترام فدا میکنم در راه عشق تو 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
ادم
چهار شنبه 14 دی 1390 ساعت 18:13 | بازدید : 805 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

نامت چه بود؟  آدم

فرزند؟ من را نه مادر است نه پدر ، اول یتیم عالم خلقت

محل تولد ؟ بهشت پاک

اینک محل سکونت؟ زمین پاک

آن چیست بر گرده نهاده ای ؟ امانت است

قدت ؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا ، اینک به قدر سایه بختم به روی خاک

اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک ، قابیل خشمناک ، هابیل زیر خاک

روز تولدت؟ در روز جمعه ای، به گمانم که روز عشق

رنگت؟ اینک فقط سیاه از شرم آن گناه

چشمت؟ رنگی ،به رنگ بارش باران ، که ببارد از آسمان

وزنت؟ نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست ، نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین

جنست؟ نیمی مرا ز خاک ، نیمی دگر خدا

شغلت؟ در کار کشت امیدم به روی خاک

شاکی تو؟ خدا

نام وکیل ؟ آن هم فقط خدا

 جرمت؟ یک سیب از درخت وسوسه

تنها همین؟ همین

حکمت؟ تبعید در زمین

همدست در گناه؟ حوای آشنا

  ترسیده ای ؟ کمی

ز چه؟ که شوم من اسیر خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده است؟ بلی

که؟ گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟ دگر گلایه نه ولی

ولی چه؟ حکمی چنین ، آنهم به یک گناه

دلتنگ گشته ای؟ زیاد

برای که؟ تنها فقط خدا

آورده ای سند؟ بلی

چه؟ دو قطره اشک

داری تو ضامنی؟ بلی

چه کس؟ تنها کسم خدا

در آخرین دفاع؟ می خوانمش چنان که اجابت کند دعا



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
غصه چراااا؟ .... خدا هست.
یک شنبه 13 آذر 1390 ساعت 13:15 | بازدید : 1057 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد

  يا دل شيشه اي ات از لب پنجره ی عشق زمين خورد و شکست

   با نگاهت به خدا چتر شادي وا کن و بگو با دل خود که خدا هست ؛ خدا هست . . .

  او هماني ست که در تارترين لحظه ی شب راه نوراني اميد نشانم مي داد . . .

  ماه من!

  غصه اگر هست بگو تا باشد معني خوشبختي ، بودن ِ اندوه است

  اين همه غصه و غم اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه!

  ميوه ی يک باغند همه را با هم و با عشق بچين. . .

  ولي از ياد مبر !

   پشت هر کوه بلند سبزه زاري ست پُر از ياد خدا

  و در آن باز کسي مي خواند که خدا هست خدا هست . . .

  و چرا غصه چرا ؟



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
دلتنگی
دو شنبه 25 مهر 1390 ساعت 14:14 | بازدید : 1133 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
AKa3_ir-Mobile-wallpapers-New.jpg 
مث گنجشکی که زیر برفا مونده    ...  همه ی دلتنگیم پیش تو جا مونده....


:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
عاشقتر
دو شنبه 25 مهر 1390 ساعت 9:16 | بازدید : 717 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

nj9oic1oqu8con8pk2.jpg

آنکه در را محکم میبندد یقینا آشناست

آنکه در را آهسته میبندد قصد آشنایی دارد

و

آنکه پشت در نشسته از همه عاشق تر است



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
زندگی
دو شنبه 25 مهر 1390 ساعت 9:12 | بازدید : 749 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

kies-je-eigen-weg-590x393_large.jpg

هی فلانی زندگی شاید همین باشد همین رفتن ها و نرسیدن ها

همین دل بستن ها و فاصله ها همین ناز ها و نیاز ها حسرت ها و حسرت ها....

آری.........

شاید زندگی همین باشد ......

کشیدن خطی روی احساس با هم بودن یا که رسیدن و نرسیدن های همیشه یا که رفتن و بی اختیار برگشتن

شاید زندگی همین باشد ...



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
مرد
دو شنبه 25 مهر 1390 ساعت 9:5 | بازدید : 869 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

63097065193083251423.jpg

چه حـرف بی ربـطیست کـــه مــرد گریـــه نمــی کند ! گاهـــی آنقدر بغــــض داری ... کـــه فقـــط بایــد مـــرد بــاشـی تــا بتوانی گریـــه کنـــی.



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
هوای تو
دو شنبه 25 مهر 1390 ساعت 8:34 | بازدید : 849 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

eye,face,lip,smooking,woman,art-8195d918f4d01c62a925aace27474004_h.jpg

هوای تو؛ از دود سیگارم هم مضر تر است… دود سیگار به سرفه‌ام می‌اندازد، هوای تو به گریه ام



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 74
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
:: ادامه مطلب ...
زن در ایران
یک شنبه 24 مهر 1390 ساعت 11:46 | بازدید : 906 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

maria1363_6dcfff8e663175895d6f2bf3a6d848b3.jpg

زن خوب در تلویزیون ایران کیست؟ زنی که آدامس بجود حتما یا قاچاقچی است یا روسپی! - زن خوب کسی است که با استفراغ اعلام حاملگی کند. - زن خوب کسی است که در منزل فقط پیراهن مردانه می پوشد. - زن خوب کسی است که صبح از اتاق دیگری بیرون بیاید و به همسر خود صبح بخیر بگوید. - زن خوب کسی است که جلوی دوربین نمیدود. - زن خوب کسی است که لباسش حداقل 3 الی 4 سایز بزرگتر باشد! - مجری خوب زن، هرگز اسم کوچکش افشا نمی شود! - زن خوب کسی است که اگر در خیابان با مردی تصادف کرد، حتما تا قسمت آخر سریال با او ازدواج کند! - زن خوب کسی است که هرگز مانتو نمی پوشد، عینک آفتابی نمی زند، اسم عربی دارد، اگر بالای چهل ساله باشد یا در حال ظرف شستن است یا لباس دوختن، زن خوب هرگز در حال مطالعه نیست



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
چرخ و فلک
یک شنبه 24 مهر 1390 ساعت 11:44 | بازدید : 1009 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

1k0iexzoei393xje4yqe.jpg

آخ دِلم خيلي ميخواد سوارش شَمُ چِشامو ببندمُ يه موزيكِ لايت تو مايِه هاي پينك فلويد هم گوش بِدم



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
ایل نابرابر
یک شنبه 24 مهر 1390 ساعت 11:34 | بازدید : 956 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

persiangraphic_graphicbazar16.jpg  

هـِـی ر ِفیق ! دُنیای ِ ما اَندازه ی هم نیست . . مـَن، عـــاشق ِ مَشروب وُ سیگار وُ گیتارم.

 مَـن، روز ها تا ظــُـهر می خوابم.

مَـن، هر شَب وُ تا صُــبـح بیدارم.

مَن، خیلی وَقتا ساکتم وُ سَـردَم.

وقتی که میرم تـــو خودم ،،،

شاید پاییـــز ِ ســــال ِ بَـــعـد برگــَـــردم . .



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
باز هم سکوت
یک شنبه 24 مهر 1390 ساعت 11:15 | بازدید : 819 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

272cayl0eq7krjwoii.jpg

صــــــــــدامُ  بـــــه ســـــــكوت ميفروشم



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 94
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
عاشقانه
یک شنبه 24 مهر 1390 ساعت 10:45 | بازدید : 988 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

چقدر حقیرند مردمانی که نه جرات دوست داشتن دارند , نه اراده ی دوست نداشتن...

 نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن...

با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند...!



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
فکر میکردم
شنبه 23 مهر 1390 ساعت 16:58 | بازدید : 812 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای… اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم…و اشکهای خداحافظی را



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
زندگی یادداشت مهم
شنبه 23 مهر 1390 ساعت 14:15 | بازدید : 1360 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
:: ادامه مطلب ...
زندگی یادداشت
شنبه 23 مهر 1390 ساعت 14:8 | بازدید : 1608 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
:: ادامه مطلب ...
زندگی
پنج شنبه 21 مهر 1390 ساعت 9:25 | بازدید : 870 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
:: ادامه مطلب ...
سهم من از بودن یک نفر
پنج شنبه 21 مهر 1390 ساعت 9:14 | بازدید : 941 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

2938768972_00eded35e2.jpg

من فکر چشمای توام تو بی خیال قلب من

با من بمون تنها نرو قید همه چیرو نزن

دیگه فکر نمی کنم که یه روزی بر می گردی

به چه قیمتی منو به خودت وابسته کردی

اینقدر غمم زیاده که دارم می سوزم اینجا

ولی تو خیالتم نیست که دارم میمیرم اینجا

قلبه من آروم نمی شه

از روزی که رفتی بی من

دیگه برگشتی نداره

می دونم دلگیری از من

 



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
فـــــــــــــال
پنج شنبه 21 مهر 1390 ساعت 8:55 | بازدید : 651 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
 

 

 

 

فال امروزت رو گرفتیــــــــــــ !!!

دوستت دارد  ...  دعوا می کنید ...  به دیدنت می آید ... به زودی از هم جدا میشوید!

به زودی از هم جدا میشوید

ورق ها رو بهم میزنمـــــــــ !

نه حتما اشتباه شده !

 دوباره بگیر   ...     به زودی از هم جدا می شوید ....!

نه نه مطمئنا خوب ورق نزدیــــــــ یه بار دیگه

به زودی از هم جدا میشوید  ... !

باورش سخته  مثل شعر یاس دلم دید و چشام باور نکرد!

من  از تو جدا شدم به همین راحتی  ورق ها درست می گفتند !

دلم دیدو چشام باور نکرد


پ. ن : دقیقا این واسه خودم اتفاق افتاد

                                            



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
دکتر شریعتی
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 15:0 | بازدید : 664 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ*های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟
پیش*بینی*اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می*کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد
و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین*های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم
فردا دیگر برای قدم زدن نمی*آیم.
تنها برو!
دکتر علی شریعتی



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
باران
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 14:58 | بازدید : 733 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید
نام:  sms-jok_1293498014.jpg
مشاهده: 209
حجم:  13.3 کیلو بایت

تمام ابرهایت

بغض سینه ام شده


ببار ای باران

غرش چشمانت

آهنگ زندگیم شده

ببار ای باران

که آذرخش نگاهت

شکوفه های پاییزی ام را پرپر کرده

ببار ای باران

که سخت محتاج صدای توام



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
چگونه؟؟؟
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 14:33 | بازدید : 932 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

چگونه در این چشم های زیبا

جا داده ای

این همه دروغ را؟!


دل گيجه گرفته ام ؛

در صفر مطلق ذوب ميشوم

وقتي ...

به کفش هايت کنار کفش هايش فکر ميکنم






:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
سکوت میکنم
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 12:55 | بازدید : 812 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
 
از یک جایی به بعد
دیگه
نه
دست و پا می زنی
نه بال بال میزنی
...نه دل دل میکنی
نه داد و بیداد میکنی
نه گریه میکنی
نه مشتتو میکوبی تو دیوار
نه سرتو میزنی به دیوار
نه...
از یه جایی به بعد فقط سکوت میکنی..


:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
انگاه که ... سهراب
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 12:44 | بازدید : 647 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،


آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

 
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،


آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،


آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،


آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،

می خواهم بدانم،


دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای

خوشبختی خودت دعا کنی؟‎

    



:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
فلش جالب
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 12:0 | بازدید : 792 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )

حتما یه بار انجامش بدین

http://fun.delijanpnu.ac.ir/wp-content/uploads/2009/10/5.swf

 

 


|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
بعضی وقتا
سه شنبه 19 مهر 1390 ساعت 11:41 | بازدید : 667 | نوشته ‌شده به دست مريم | ( نظرات )
  
بعضی وقتا هست که دوس داری یکی کنارت باشه ...
محکم بغلت کنه...
بذاره اشک بریزی راحت بشی...
بعد آروم تو گوشت بگه :
دیوونه من که باهاتم
!!!



:: موضوعات مرتبط: جملات كوتاه , ,
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد